نشست تخصصي «هنر نرم افزاري» با بررسي زيبايي شناسي انتزاع، پست مدرنيسم، هنر رسانهاي جديد و ... به كار خود پايان داد.
نشست تخصصي «هنر نرم افزاري» با بررسي زيبايي شناسي انتزاع، پست مدرنيسم ، هنر رسانهاي جديد و .. به كار خود پايان داد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، نشست تخصصي هنر نرم افزاري با حضور استادان، پژوهشگران و دانشجويان برگزار شد. در ابتداي اين نشست «محمد رضا مريدي» دبير علمي نشست به تاريخچه و چگونگي بروز و ظهور هنر نرم افزاري پرداخت و گفت:«با پيشرفت رايانهها در دهه 70 ميلادي، امكانات بيشتري براي هنرمندان ايجاد شد و در واقع پيشرفت دنياي ديجيتال ابزارهاي زيادي در اختيار هنرمندان قرار داد و هنرمندان با علاقه بيشتري در يافتههاي خلاقانه خود توسط استفاده از تكنولوژي پرداختند.»
وي سپس به تعريف هنر نرم افزاري پرداخت و ادامه داد:« "واندرز" در كتاب « هنر عصر ديجيتال» آثار هنري ديجيتال را بر اساس ابزار نهايي آنها به تصوير ديجيتال، چيدمان و واقعيت مجازي، پرفورمنس، موسيقي و هنر صدا ، انيميشن، ويديو نرم افزار، و هنر بازي تقسيم كرد در حالي كه بسياري از هنرهاي ديجيتال ريشه در گونه هنر سنتي دارند. و گونه هنرهاي نرم افزاري شامل نرم افزار موسيقي و طراحي تعاملي، آثار زايشي و الگوريتمي، انتقال دادهها ، نت آرت و ... ميشود.»
مريدي در تعريف هنر نرم افزاري افزود:« هنر نرم افزاري به آثار هنري اشاره دارد كه در فرآيند خلق آنها، نرم افزار يا مفاهيم نرم افزاري نقش مهمي دارند و آثار خلق شده گونه تازهاي از هنر انتزاعي را پديد آوردند.»
وي در تشريح مقاله خود كه با عنوان «از هندسه تناسبي به هندسه تصادفي: زيبايي شناسي انتزاع جديد در هنر نرم افزاري» بود، اظهار داشت:« هنر نرم افزاري قابليت زيباشناسانه تازهاي را به هنرمند ارائه ميدهد و هنرمند ميتواند نسبتهاي هندسي الگوريتيمي كه مبتني بر نسبتها، تساويها و تقارنهاست را به سوي الگوريتمهاي تصادفي ببرد و گونهاي از هنر انتزاعي را كه متفاوت از انتزاع هندسي پيشين است، بوجود آورد.»
عضو هيات علمي دانشگاه هنر ادامه داد:« برخي معتقدند توسعه فناوري آن قدر براي تحريك ديداري قابليت دارد كه ميتواند انتزاعي ترين آثار را خلق نمايد كه با عنوان « انتزاع جنبشي»، « سوپر انتزاع » يا «هنر انتزاع رايانهاي» يا « حاد انتزاع» از آن ياد ميشود. كه در اين نوع انديشه در مقابل انديشههاي پوزيتيوستها يا عقلگرايان با انديشه فرا واقعيت يا انتزاگرايي رايانه سرو كار داريم.»
وي انتزاع گرايي رايانه را مترادف با تجسم انتزاعي از جهان ميكرو و ماكرو دانست و افزود:« تصاويري كه با چشم مسلح ديده نميشود به كمك شبيه سازيهاي علمي قادر به ديدن و تصور در ميآيد. و هنر انتزاع رايانهاي، جهان پيچيده معاصر را تداعي ميكند كه براي توصيف و درك آن نياز به واژگان تازهاي داريم. چنانچه نظريه پردازان جديد معتقدند براي فهم فرمهاي هنري معاصر بايد به نظريههاي پيچيدهتر فيزيك و رياضي استناد شود تا جهان شتابدار در حال انبساط را در هنر، توصيف، بازسازي و تداعي كرد.»
«فراكتال آرت و پست مدرنيسم» عنوان مقاله ديگري بود كه در اين نشست توسط «مسعود كوثري»، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران و «مهرداد گروسي» هنرمند فراكتال ارائه شد. مهرداد گروسي در ابتدا به تشريح هنر فرآكتال پرداخت و گفت:« فرآكتال آرت عرصه نويني از كامپيوتر آرت و هنرهاي الگوريتمي زاييده رايانه است كه طي دو دهه اخير دريچه نويني به سمت دنياي تصوير سازيهاي هنرمندان و رياضيات گشوده و مهارت در آن نيازمند زيبايي شناسي هنرمندان و بهرهگيري از مقادير رياضيات و هندسه مدرن فراكتالي است. هنر فراكتالي با ايجاد پيوند بين ويژگيهاي هندسه مدرن فرآكتالي و الگوريتم هاي كامپيوتري، عرصه جديدي را در فرآيند خلق، ارائه و درك اثر هنري بوجود آورده و معادلات جديدي را در گفتمان زيبايي شناسي فراهم كرده است.»
وي سپس به فرآيند خلق اثر فرآكتالي پرداخت و ادامه داد:«فراكتال يك فرم ناهنجاري و چند پاره هندسي است كه به اجزاي كوچكتري بخش پذير است، به طوري كه هر يك از اجزاء خود كپي و نمونه كوچكتر شده از تماميت كليت تصوير و فرم ابتدايي هستند. اما فراكتال آرت از دوباره سازي اصول تشكيل دهنده فراكتال و نمايش دوباره نتايج محاسبات و وقايع عددي در قالب تصوير ثابت، انيميشن، موسيقي و يا ديگر مديومها و رسانه است. برنامه فراكتال آرت با كمك رايانه، اجراي محاسباتي طولاني صورت ميگيرد.»
وي سپس به خصوصيات فراكتال پرداخت و ادامه داد:« نخست اينكه فراكتال در مقياسهاي كوچك ساختاري شگرف و عالي دارد، ديگر اينكه از جهت توضيح و توصيف در زبان هندسه سنتي اقيلدسي بسيار بيقاعده و بيرويه است، خودمتشابه بودن از ديگر خاصيتهاي آن است، بُعد هاسدورف آن بزرگتر از بُعد توپولوژيك آن است و در نهايت تعريفي ساده و بازگشتي دارد.»
«بهنام كامراني»، هيئت علمي دانشگاه هنر نيز مقاله خود را با عنوان «هنر در جيب» ارائه كرد. وي درباره نرمافزارهاي ديجيتالي كه هر روز در زندگي روزمره ما ورود بيشتري پيدا ميكنند، سخن گفت:« يكي از مظاهر دنياي امروز تلفنهاي همراه است كه در زندگي روزمره ما رخنه كرده و همواره با ما هستند. طراحان نرمافزارها هر روز با ارتقاء سيستم تلفنهاي همراه امكانات بيشتري را در اختيار كاربران خود قرار ميدهند.»
وي سپس به تناقضي كه دنياي ديجيتال بوجود آمده، اشاره كرد و افزود:« يكي از مشكلاتي كه در دنياي امروز رخ داده است تعريفي است كه ما از هنرمند به عنوان يك فرد نابغه و يكه داريم در صورتي كه امكانات ديجيتال اين امكان را براي همه بوجود آورده تا به خلق آثار تازه و رفتارهاي هنرمندانه بپردازند. اين نوع هنر خود به نوع تازهاي از خلاقيت و چند جانبه نمودن هنر دامن زده و هنري تام در قالب كوچك و جا گرفته در جيب را بوجود آورده است.»
«مروري بر حضور عكاسي ديجيتال در فرهنگ عصر ديجيتال» نيز عنوان مقاله ديگري بود كه توسط «محمدرضا شريف زاده» استاديار دانشكده هنر و معماري در اين نشست ارائه شد. وي با اشاره به عكسهاي ديجيتالي و فرايندي كه در جامعه كنوني ما رخ داده سخنراني خود را آغاز كرد و گفت:«تفاوت فاحشي ميان عكسهاي آنالوگ و ديجيتال وجود دارد. عكسهاي ديجيتال به عنوان يك رسانه كه فرايند ماديت زدايي را از سر گذرانيده ديده ميشود تا جايي كه امروزه ما در دنيايي به سر ميبريم كه تصاوير ديجيتالي بيش از پيش در آن به نمايش در ميآيند. به همين مناسبت بايد نام آن را «جامعه نمايشگرها» بناميم.»
وي سپس به انديشههاي زيبايي شناسي كه توسط عكسهاي ديجيتالي دستخوش تغيير شدهاند اشاره كرد و افزود:« بيشك ما هر روز شاهد افزايش نسخههاي مجازي و بدل از تصاوير ديجيتالي قرار ميگيريم. اين تغييرات و تكثير پذيري بيپايان همواره ما را با ضايعهاي مواجه خواهد كرد و در عين حال ما با عصري مواجه خواهيم شد كه جهان واقعي صرفا به نقطه مرجعي براي شبيه سازي بدل ميشود.»
بخش دوم از اين نشست به مقاله «رسانههاي ديجيتال : تز بازرسانش، رئاليسم مرتبه دوم و رويكردهاي جديد به شيوههاي قديمي نگريستن» از فاطمه حسيني شكيب، استاديار دانشگاه هنر اختصاص داشت. در اين مقاله فاطمه حسيني سخنان خود را درباره تحولات زيبايي شناختي در هنرهاي ديجيتال و آراي متفكرين آغاز كرد. وي سپس با تشريح تاريخچه رسانهها به تشريح تز«رئاليسم مرتبه دوم» پرداخت و گفت:« از بازيهاي رايانهاي تا سهبُعديهاي انيميشن با عنوان «شگرف نمايي» و « رئاليسم مرتبه دوم» از آن ياد ميشود. كه در آن از رويكرد « شگرف نما» و جذابيت حسي و بصري استفاده شده است. يعني اين تصاوير تهييج حسها و ارضاي حس بازيگوشي تصويري را فراهم ميآورد و تجربهاي لذت بخش را براي انسان در فضاي سه بُعدي شكل ميدهد. رسانهها در عصر ديجيتال علاوه بر داشتن شتاب فراوان داراي ماهيت تلفيقي از رسانههاي قبل از خود نيز هستند.»
سپس احمد نادعليان، دانشجوي دكتري تخصصي پژوهش هنر دانشگاه شاهد و فؤاد نجمالدين، عضو هيئت علمي دانشكده هنر دانشگاه شاهد، مقاله خود را با عنوان «انتخاب، به منزله جوهر هنر هوش مصنوعي، مطالعه موردي" آرون، نرم افزار نقاش"» ارائه كردند. آنها با تشريح نرمافزار آرون ساخته هارولد كوهن به ويژگيهاي منحصر به فرد آن پرداختند و ويژگي منحصر به فرد اين نرم افزار را به لحاظ نزديك بودن به خلاقيت انساني مورد بررسي قرار دادند.
«مروري بر روند تكوين هنر رسانهاي جديد» از معصومه تقيزادگان ، دانشجوي دكتري علوم ارتباطات دانشگاه تهران عنوان مقاله ديگري بود كه در اين نشست مورد بررسي قرار گرفت. وي در اين مقاله هنر رسانهاي جديد را محصول شرايط ويژه تاريخي يعني انقلاب تكنولوژيهاي رسانهاي شمرد كه به مقولههاي مورد توافقي چون هنرها تجسمي، موسيقي و... تقسيم شدهاند كه محصول قرن بيستم بوده است. وي در تشريح اين مقاله عنوان كرد:« با انقلاب چاپ در قرن چهاردهم و انقلاب عكاسي در قرن نوزدهم، عصر جديدي در رسانهها بوجود آمد. در اين ميان پس از آن با دستاوردي كه رايانهها در اختيار ما قرار داد هنر جديدي را به وجود آورد.»
«هنر مولد چيست» آخرين مقالهاي بود كه در اين نشست تخصصي از آرش اكبري، هنرمند و برنامه نويس ارائه شد. وي به تعريف هنر مولد پرداخت و گفت:«هنر مولد را ميتوان به هنري اطلاق كرد كه كل يا بخشي از آن توسط الگوريتمهاي كامپيوتري خلق ميشود. الگوريتم هايي كه داراي استقلال عمل هستند و ميتوانند بدون توجه به عامل انساني تصميم بگيرند.»
وي سپس با ارائه نمونههايي به بررسي مسايلي چون درك زيبايي شناسي و تبديل آن به هنر الگوريتم، نقش هنرمند در شكل گيري اثر ، انتقال مفاهيم در هنر مولد ، هنر مولد و موسيقي و ... پرداخت.
اين نشست با پرسش و پاسخ حاضرين در نشست كار خود را به پايان برد.