دومین روز از نشستهای تخصصی نمایشگاه آسماننگارهها روز دوشنبه 28 بهمن 1398 با برگزاری دو نشست تخصصی به کار خود پایان داد.
دومین روز از نشستهای تخصصی نمایشگاه آسماننگارهها روز دوشنبه 28 بهمن 1398 با برگزاری دو نشست تخصصی به کار خود پایان داد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، نشستهای تخصصی نمایشگاه آسماننگارهها با همکاری معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر و حوزه هنری روزهای 27 و 28 بهمن 1398، با حضور علاقهمندان و دانشجویان در سالن همایشهای فرهنگستان هنر برگزار شد. بخش نخست دومین روز از این نشستها به موضوع «نگارگری در بوته نقد و نظر» اختصاص داشت. عبدالمجید شریفزاده، عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر، نخستین سخنران این بخش بود که مقالهاش را با عنوان «نگرشی بر تکوین نگارگری ایران در بازه زمانی دهه 50 تا 90 شمسی» ارائه کرد. او در ابتدا به نگرشی درباره هنر نگارگری که در اغلب متون وجود دارد و منتج به طرح این مسئله است که نگارگری بهمثابه هنری صرفاً تاریخی است، پرداخت و اظهار کرد: اوج هنر نگارگری را نزد قدما جُستهاند؛ این نگرش نوستالژیک هرگز نتوانسته حق مطلب را درباره نگارگری ادا کند؛ زیرا فروکاست تمامی جنبههای این هنر به عصر مکاتب، بخشی عظیم از آن را که قابلیت همزیستی با شرایط عصر مدرن دارد، نادیده میگیرد و امکان تحول و تطور لازم را از میان میبرد.
او در همین زمینه تصریح کرد: پرداختن به مقوله نگارگری معاصر، علیالخصوص در نیم قرن اخیر، فتح بابی نوین خواهد بود که میتواند دید رایج درباره نگارگری را از یک اُبژه میراثیِ منجمد به روندی زنده و زایا تغییر دهد؛ چراکه این فرایند در هر عصری امکان باززایی و احیا را تقویت میکند و موجبات رونق و توسعه را فراهم میسازد.
این پژوهشگر هنرهای سنتی ایران سپس به مسیر تحول و تطور نگارگری ایران در زمانها و مکاتب هنری با ارائه تصاویر و نمونههای هر عصر پرداخت و با تشریح آثار اردشیر تاکستانی، از نگارگران برجسته معاصر، به سیر تحول آثار او از زمان نخست کاری تا آخرین آثارش، سخنان خود را به پایان برد.
در ادامه رضا میرمبین، مدرس دانشگاه سوره، مقاله خود را با عنوان «متناقضنگری تاریخی در نگارگری معاصر ایران»، ارائه کرد. او در ابتدا با بیان اینکه نگارگری معاصر ایران امری نیست که در تداوم مکاتب قدیمی این هنر پدید آمده باشد، سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت: نگارگری ایران در تداوم مکاتب قدیمی پدید نیامده، بلکه حاصل کنشها و واکنشهای نیروهای فرهنگیـاجتماعیِ پیش و پس از مشروطه و رجعت به سنت تاریخیـاسطورهایِ نهچندان واضحی است که بدون درکی کامل از «ایسمهای» اروپایی، میکوشیدند امکان قرائتی نوین از فرهنگ دینی، مطابق با نیازهای روز فراهم آورند.
او در ادامه چنین نتیجهگیری کرد: این پدیده هنریـفرهنگی علاوه بر معضلات تفسیری در زمینه ریشهشناسی و تبارشناسی، در خصوص فُرم نیز مشکلاتی فراوان را در برابر خویش یافت که شوق ادامه پویا را از آن ستاند و این زیبای خفته تازهبیدار را نسبت به دیگر انواع هنر، بهویژه هنرهای زیبای غرب، منزوی و منفعل ساخت.
میرمبین که دانشآموخته دکتری فلسفه هنر است در مقاله خود، یکی از علل مهم عدم توفیق درک هنر نگارگری را، در مقیاس ملی و جهانی، فقدان درک صحیح جامعه هنری اعم از هنرمندان و مخاطبان از مفهوم تاریخ در بستر هنر دانست و گفت: عدم درک صحیح از هنر نگارگری، نگارگران را بیش از پیش به دوری از متن جامعه و نیازهای آن و گرایش به عزلتنشینی و افتخارهای ذهنیِ خودنهاده سوق داد. به منظور ممانعت از تداوم این وضعیت و امکان ایجاد زمینههایی برای رشد و توسعه نگارگری نیز راهکارهایی مطابق با نظریات روز ارائه شده که هر یک به فراخور احتمال موفقیت، باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
او سپس به «نگارگری معاصر بهعنوان یکی از مصادیق متناقضنگری تاریخی در ایرانِ مواجه با مدرنیسم»، «بحران ایران در مقابل مدرنیسم»، «مهمترین پرچمداران مواجه با مدرنیسم اعم از موافق یا مخالف»، «تلاش در راستای هویتبخشی به ایران مدرن از طریق هنر» و «معضلات نگارگری معاصر» پرداخت و در نهایت «امکان برونرفت از بحران متناقضنگری تاریخی» را مورد بحث و بررسی قرار داد.
این نشست در بخش نخست خود با سخنرانی پرویز حاصلی، عضو هیئتعلمی دانشگاه الزهرا، که مقالهاش درباره «نگارگری در فرایند آموزش» بود، ادامه یافت. او در ابتدا به این مسئله اشاره کرد که آموزش هنر یکی از پربحثترین موضوعات در حیطه هنر بوده که زمینههای گوناگون آن با توجه به رشتههای مختلف در هنرهای ایرانی دوره معاصر، درخور توجه بوده است. حاصلی در ادامه به روند تاریخی این موضوع اشاره کرد و توضیح داد: هنر نگارگری پس از دوران طولانی انفصال مجدداً در دوره معاصر در کانون توجه عمومی قرار گرفت و این در حالی بود که بسیاری از سنتهای آن از یادها رفته بود.
او سپس به این مسئله در چهار دهه اخیر پرداخت و گفت: توجه و تمرکز بر موضوع آموزش این هنر در محدوده چهلساله اخیر میتواند گویای نکاتی مهم درباره اوضاع و شرایط موجود آموزشی و وضعیت هنر نگارگری معاصر باشد. پرداختن به این مباحث مستلزم فراهمشدن اطلاعات در زمینههایی بوده که با دشواریهای بسیار، قابل گردآوریاند، اما درک بهتر از شرایط فعلی که بخشی از آن نتیجه شیوههای آموزشی پیشین بوده و همچنین نگرش عالمانه به آینده که برآمده از شیوههای آموزشی حال حاضر خواهد بود، این بررسی را ضروری مینماید.
عضو گروه نگارگري مركز هنرهاي تجسمي به پرسشهایی که در این حیطه مطرح است پرداخت و گفت: آنچه در اینجا مورد سؤال قرار میگیرد عبارت است از: 1. اهداف آموزشی و ارتباط آن با آرمانهای نگارگری معاصر؛ 2. الگوها و شیوههای موجود در خصوص آموزش نگارگری؛ 3. وضعیت منابع و امکانات آموزشی در این دوره؛ و 4. چشمانداز آینده آموزش با توجه به شرایط پیش رو. او در ادامه سخنان خود به هر یک از این پرسشها بهصورت مبسوط پرداخت.
رضا صفری، دانشآموخته دکتری فلسفه هنر، آخرین سخنران این بخش از نشست بود که با مقاله «تغییر الگوواره تصویر و کلمه در سنت نگارگری با تأکید بر هنر دوران انقلاب اسلامی» به ایراد سخن پرداخت. او در ابتدا با این مقدمه که هر دورهای از ادوار تاریخی نگارگری، از لحاظ شیوههای ارائه، وابسته به الگووارههای آن دوران بوده، سخن آغاز کرد و در این باره توضیح داد: واضح است که هر دوره تاریخی دارای نگارگریای بوده که به الگووارههای همان زمان اختصاص داشته و البته روح حاکم بر هر دوره، نقشی محوری در این مسئله ایفا میکرده که این اتفاق هم در متن و هم در تصویر توأمان وجود داشته است.
او در همین زمینه توضیح داد: درک و دریافت هنرمند ایرانی نیز همگام و همراه با این مسئله بوده است؛ با این تفاوت که شیوه تخیل و ادراک هنرمند از الگویی واحد پیروی میکرد، اما شیوه اجرا دستخوش تحولات میشد؛ بهعنوان مثال تغییر الگوواره (پارادایم شیفت) در نگارگری قرن ششم و هفتم هجری قمری در موضوعات موعظهای، آن هم به سبب ظهور و اوج عرفان و تصوف در آن دوره، الگووارهها در هنر و ادبیات و فلسفه را دستخوش تغییرات کرد. هنرمندان نگارگر، موضوعات موعظهای و پندآموز را با الهام از اشعار و حکایات پندآموز فیلسوفان و شاعران و سخنورانی نظیر عطار و مولانا بهصورت تصویر و کلام و در قالب نگارههایی به ظهور و حضور رساندند.
صفری با توضیح و ارائه تصاویر، به روایت هنر نگارگری در دوره انقلاب پرداخت و توضیحات خود را اینگونه به پایان برد: دو اتفاق مهم در هنر نگارگری انقلاب میتواند قابل بررسی باشد؛ اول اینکه تغییر الگووارهها در چارچوب فرمی آثار که کاملاً محسوس است، یعنی نگارگری بهعنوان هنری اصیل و بدون وابستگی به ادبیات حداقل به ظاهر، اعلام استقلال میکند و معانی خود را فقط از طریق تصویر و بیاستفاده از کلام منتقل میکند. مورد بعدی این است که عناصر بصری از حالت مثالی و ازلی خود بیرون میآیند و در عوض فیگورهای واقعی در تصویر قرار میگیرند، البته فضاهای مثالی هنوز حضور خود را با قدرت هرچهتمامتر حفظ میکنند.
این نشست در ادامه دومین روز خود، با سه سخنرانی دیگر کار خود را به پایان برد.