بخش دوم «نشستهای تخصصی آسماننگارهها» با محور «زن و نگارگری» به بررسی جلوههای مختلف زنان در نگارگری دورههای مختلف در طول تاریخ و صورتهای حضورشان در هنر نقاشی، اختصاص داده شد.
بخش دوم «نشستهای تخصصی آسماننگارهها» با محور «زن و نگارگری» به بررسی جلوههای مختلف زنان در نگارگری دورههای مختلف در طول تاریخ و صورتهای حضورشان در هنر نقاشی، اختصاص داده شد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، در این بخش از نشستهای تخصصی آسماننگارهها، مینا صدری، پریسا شادقزوینی، سیده راضیه یاسینی و خشایار قاضیزاده با ارائه تصویری از آثار زنان نگارگر به سخنرانی پرداختند.
در بخش دوم نشستهای تخصصی آسماننگارهها، مینا صدری سخنرانی خود را با موضوع «انقلاب اسلامی ـ بانوان نگارگر» آغاز کرد و گفت: نگارگری که ما امروزه از آن با عنوان نقاشی یاد میکنیم، بخشی از مهمترین هویت بصری این سرزمین را شکل میدهد. این هویت تصویری در طول تاریخ به صورتهایی گوناگون روی نقشبرجستهها، سنگ، فلز و... یا به صورت انواع بافتها و نقشهای دیواری ظهور داشته است.
او ادامه داد: اساساً نگارگری بهعنوان هنر اصیل ایرانی، شکلدهنده روایتهای تصویری از موضوعات ادبی، علمی، مذهبی و تاریخی بوده است. در این موضوع پژوهش چیزی که کمتر به آن توجه شده تأثیر تعهدات اجتماعی و رویدادهای تاریخی بر هنر نگارگری است. و این سؤال مطرح میشود که این رویدادهای تاریخی که اتفاق افتاده چه تأثیری بر روند نگارگری گذاشته؟ که درباره این موضوع کمتر تحقیقی را سراغ داریم. انقلاب اسلامی بهعنوان تحولی گسترده و همهجانبه، در حوزه نگارگری و در حیطه آثار بانوان نگارگر چه ویژگیهایی ایجاد کرده و تفاوت این آثار با آثار نگارگران پیشین در چیست؟
او گفت: حضور زنانِ نگارگر، موضوعی مهم در تاریخنگاریِ هنر، بهویژه تاریخ نقاشی ایران است. مطالعه در این زمینه، علاوه بر آنکه تواناییهای ایشان را آشکار میکند، نگاه و نگرش بانوان نگارگر در دورههای مختلف را نمایان میسازد. از سوی دیگر بررسی چگونگی ایجاد و خلق آثار هنری میتواند به شناخت دیدگاههای برگرفته از موضوعات اجتماعی و اعتقادی بینجامد.
او همچنین گفت: مطالعه در این باره، ضروری است و با ارائه آماریِ حضور زنان نگارگر متوجه میشویم چه تفاوت عظیمی از گذشته تا به حال به وجود آمده است. در خیلی از کتابهایی که درباره مشاهیر زنان است، از جمله کتابهای محمدعلی کریمزاده و یا محمدحسن رجبی، ما اسمهایی را از زنان نگارگر میتوانیم بیابیم که در محضر استادانی مانند کمالالدین بهزاد و رضا عباسی تعلیم دیدهاند؛ زنانی که در قرنهای دهم و یازدهم دوازدهم حضور داشتهاند و آثاری گرانقدر از آنها در دست داریم؛ مانند رقیه بانو، صحیفه بانو و نادره بانو. همچنین در دوره پهلوی و قبل انقلاب، هنرمندانی نظیر زینتالسادات امامی و مهین افشانپور و فرح اصولی بودهاند و در دوره انقلاب اسلامی نیز زنان نگارگر راهیافته به نمایشگاههای دوسالانه نگارگری را شاهدیم.
او ادامه داد: یکی از خصوصیات مهم نگارگری در دورانهای مختلف، پیوستگی و تداوم ویژگیهای تصویری و بصری آن است. این امر سبب شده است به رغم وجود مکاتب و دورههای تاریخی، نوعی از هنر تصویری شکل بگیرد. طرح این موضوع بدین سبب است که اگر درباره نگارگری دوران انقلاب اسلامی بهخصوص بانوان نگارگر و آثارشان مطلبی ذکر میشود، به معنی شکلگیری آثاری کاملاً متفاوت با نگارگری پیشین نیست؛ بلکه همچون مکاتب پیشین نگارگری، شاخصهایی بدان اضافه شده یا به بعضی از ویژگیها و موضوعات بیشتر توجه شده است.
صدری در آخر سخنان خود گفت: ویژگی هنر در دوران انقلاب اسلامی، تأثیرپذیری از انقلاب و وقایع آن بوده است. هنرمندان پیش از آنکه بر انقلاب اثرگذار باشند، از ویژگیهای انقلاب اثر پذیرفتهاند و آثار خود را تحت تأثیر وقایع انقلاب خلق میکردهاند.
یکی از ویژگیهای هنر انقلاب که آن را با هنر پیش از انقلاب متفاوت میکند، موضوعاتی است که مورد توجه هنرمندان قرار میگیرد. این موضوعات را در دو گروه میتوان قرار داد؛ موضوع بعضی از نگارهها، برگرفته از وقایع دوران انقلاب است؛ مانند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بمبگذاری در حرم امام رضا(ع)، شهادت (اعم از شهادت افراد یا شهادت جمعی) و... . دیگر آثار نیز شامل موضوعات قرآنی، وقایع عاشورا و داستان ائمه اطهار(ع) و داستان پیامبران است.
مطلب قابل ذکر اینکه ابزار و مواد جدید، امکاناتی را برای خلق این آثار در اختیار هنرمند قرار داده است. از شاخصههایی که در دوره معاصر به دلیل وجود ابزار و مواد جدید به وجود آمده است، فنون اجرایی متفاوت است.
بانوان نگارگر نیز بهعنوان بخشی از هنرمندان به این ویژگیها توجه کردهاند و از آنها برخودارند. در این مرحله آثار این هنرمندان با توجه به شاخصههایی که طرح شد، بررسی میشود.
در ادامه، پریسا شادقزوینی با موضوع «مروری بر صورتهای حضور زن در هنر نقاشی و نگارگری ایران» به سخنرانی پرداخت: من درباره صورتهای حضور مقام زن در هنر نقاشی و نگارگری کار میکنم و بحث را تحت عنوان «زن تاج سر آفرینش» شروع میکنم. هنرمندان بسیاری به مضمونی مانند مضمون زن پرداختهاند. چیزی که در اینجا مد نظر است این است که ببینیم این تنوع صورتهای شایع حضور در آثار نقاشی ایرانی، به چه صورتی خود را بروز داده و بازخوانیهای متنوع این مفاهیم، به چه صورتی بوده است. مسلّماً وقتی درباره مضمون زن صحبت میکنیم، بازتابهای سیاسی و اجتماعی و خیلی مباحث دیگر از جمله مواردیاند که این امکان را به ما میدهند که هنرمندان با چه ابزارهایی در ادوار مختلف این را بروز دادهاند. هدف دیگری که در این بحث دنبال میکنم این است که نمایش وجوه متفاوت زن از حضور مادی و حضور زمینی میتواند متفاوت باشد؛ در نتیجه تنوع بسیار گسترده است.
او در همین زمینه ادامه داد: نکتهای که در مطالعه طول تاریخ هنر متوجه شدهام این است که در همه ادوار به مقام زن توجه شده است؛ و اینکه بر قدرت تعالیبخش زن و پاکی و قداستش بیشتر توجه شده تا به مباحث جنسیتی. در صورتهای واقعگرا که بعد از انقلاب بیشتر ظهور مییابند، باز هم زنان هویتی والا دارند و جایگاهشان بهصورت منفی دیده نشده است. نگارگری بهعنوان بخشی مهم از نقاشی ایرانی که در دوره پس از اسلام رشد کرده، هر چه به امروز نزدیک میشویم قدرت و توانایی آن رشد میکند و جایگاهی محکمتر مییابد. یکی از بزرگترین مجموعه نگارههایی که وجود دارد، زن در شاهنامه است که دارای طهارت و جایگاه و منزلت و حرمت است.
او همچنین افزود: درباره بحث تاریخی باید گفت که زن در گذشتههای دور، مظهر زایش و حاصلخیزی بود و در طول تاریخ هنر بهتصویرکشیدن پیکر زن بهعنوان الهه مادر، دارای اجر و قرب بود و زیباییهای جسمانی او در حقیقت بهعنوان مظهری برای شهوانیت نبود؛ بلکه مظهری برای تجلی تواناییهای زایشی او و یا تولید و پرورش بوده است.
پریسا شادقزوینی خاطرنشان کرد: زن در مقام مادر زمین خوانده میشود و هنرمندان در بسیاری از آثاری که در نقاشیهای سنتی ایرانی وجود دارد، به این موضوع پرداختهاند. در این معنا زن بسیار تقدیس میشود و در این مقام، احترام به کانون خانواده و ارتباط میان مادر و فرزند دیده میشود. بحث دیگر این است که از زن بهعنوان نماد عشق در نگارگری قلمداد میشود که هم در ادبیات و هم در نگارگری ما نمود دارد. زن جلوه شُکوه عرفان و معناست و این مرد است که با وجود زن به کمال خود میرسد و با آن یکی میشود.
او در همین زمینه ادامه داد: یکی از مباحث موجود در نگارگری ما، جلوههای بزمی و بیان شادابیها و طراوتهایی است که زن ایجاد میکند که در بسیاری از نگارههای ما زن به عنوان نوازنده و رقصنده و خواننده است.
او در نهایت گفت: در تمام این مباحثی که مطرح شد این نکته وجود دارد که حرمت زن نگه داشته شده است. مبحث بعدی اسطورههای باوری و مذهبی است که ما در این باره فالنامه و مبحث زن در مظهر موجودات فرازمینی را شاهدیم؛ مانند خورشید، فرشته، مجودات ترکیبی مانند سیمرغ.
در طول تاریخ ادوارِ مختلف هنر ایران، شخصیت زن مورد احترام بوده و بهعنوان ابزار شهوانی برداشت نمیشده و بازنمود زن کاملاً واقعی و طبیعی بوده است. بقای هر جامعهای با پرورش شخصیت و هویت زنان رابطه دارد.
در ادامه نشست سیده راضیه یاسینی سخنرانی خود را با موضوع «سیمای قدسی بانوان آسمانی در نقاشی مسیحی و نگارگری اسلامی» آغاز کرد و گفت: شمایلنگاری بحثی جدی در هنرهای دینی است. تصویرگری از بانوان مقدّس را میتوان به نوعی ذیل شمایلنگاری به حساب آورد؛ گرچه ما در نگارگری اسلامی معنایی متفاوت با شمایلنگاری و تصویرگری در هنر نگارگری مسیحی در تصویرکردن سیمای حضرت مریم(س) داریم و در شمایلنگاری بسیار به این مبحث پرداخته شده است. تصویرسازی از بانوان مقدّس در نگارگری اسلامی و مسیحی تفاوتهایی دارند.
او تأکید کرد: در نقاشی مسیحی حضرت حوا و حضرت مریم از مهمترین بانوانی بودند که تصاویری در این هنر از ایشان وجود داشته است. از صدر مسیحیت به این سو همواره داستان آدم و حوا، با حضور حوا مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است.
او ادامه داد: پرشمارترین شمایلها مربوط به حضرت مریم است؛ به دلیل خاصیتی شفابخش که داشته است. بهتدریج که به سمت هنر رنسانس میرویم، هنرمندان گرایش بیشتری به سمت بازنمود طبیعی شخصیتها و بانوان مقدّس پیدا میکنند. در نگارگری اسلامی بعضی از این موارد مشترکاند و بعضی خاص نگارگری اسلامیاند؛ مانند حضرت خدیجه(س) و حضرت فاطمه(س).
او سپس ادامه داد: طبیعتاً تفاوتی بین نوع تصویرپردازی در هنر اسلامی و بهویژه هنر نگارگری ایرانی با تصویرگری از سیمای بانوان مقدّس در هنر مسیحی وجود دارد. یکی از دلایل اصلی آن، این است که اساساً جایگاه این زنان در این دو فرهنگ متفاوت با هم اختلاف دارد. آن مقام الوهی و آسمانی که برای حضرت مریم ــ که از شمایلهای بسیار مهم در هنر شمایلنگاری مسیحی است ــ در نظر گرفته میشود، در هنر اسلامی برای بانوان مقدّس ما وجود ندارد. دلیل دوم این است که شمایلنگاری در هنر نگارگری به نحوی دیگر تعریف میشود. در هنر مسیحی شمایلنگاری از ابتدا با رویکرد تنزیهگرایی شروع شد و بعد کمکم رویکرد تشبیهی شکل گرفت.
یاسینی در انتها افزود: ما در نگارگری چنین جایگاهی برای بانوان مقدّس در مقام الوهی قائل نبودیم. آنها انسانهای کمالیافته متعالی بودند ولی همانند زنان دیگر بودند. جنبه مقدّس آنها بهواسطه ارتباطی بود که با پیامبران و امامان پیدا میکردند و همه اینها باعث شد نوع نگاه تصاویری که از بانوان مقدّس وجود دارد در هنر مسیحی و اسلامی با هم متفاوت باشد.
در انتهای این نشست خشایار قاضیزاده به بحث در باب «جلوههای مختلف زن در نگارگری معاصر» پرداخت و گفت: وقتی انقلاب اسلامی ظهور میکند، همراه با خود معنایی جدید میآورد که این معنای جدید در عرصه جامعه گسترده میشود و هنرمندان با توجه به مفاهیمی که انقلاب مطرح میکند، شروع به خلق آثار میکنند.
او ادامه داد: از آنجایی که زن هم در ادبیات و هم در عرفان و هنر، مظهر جمال بوده، همیشه بهعنوان موضوعات محوری مد نظر بوده و خصوصاً در عرصه تصویر، تصویر زن در جلوههای مختلف کشیده میشده اما وقتی که انقلاب ظهور میکند جلوههای مختلف زن در نگارگری بعد از انقلاب در دوران معاصر میتواند طبقهبندی و ویژگیهایی متفاوت پیدا کند؛ از جمله آنها جلوههای ادبی است و ادبیات همچنان در حوزه نگارگری پابرجاست و آثاری متأثر از مضامین ادبی در حوزه نگارگری معاصر همچنان ارائه میشود.
او در ادامه گفت: بحث دیگر جلوههای آرمانی و اسطورهای از زن است؛ یعنی زن بهمثابه شخصیت آرمانی و الههگون همچنان در نگارگری معاصر در بعضی آثار هنرمندان خود را نشان میدهد. عامل دیگر وجوه تزیینی است که بهواسطه وجود جمال و لطافت در وجود زن، در منظر هنرمندان نگارهگر مورد لحاظ قرار میگیرد و همچنان در آثار نگارگران معاصر شاهد نمونههایی هستیم که تصویر زن با عناصر تزیینی و گل و گیاه و عناصری که مظهر لطافتاند ترسیم میشود و بر این زیباییها تأکید میشود. بحث دیگر جلوهای از زن است که در حوزه واقعیتهای اجتماعی خصوصاً مباحثی که بعد از انقلاب اسلامی رخ میدهد، ترسیم میشود. در دوره انقلاب تأکید بر جلوههای باطنی و معنوی است که بخشی از محدودیتها را در نمایش زیبایی ظاهری برای هنرمند ایجاد میکند. وقتی با فرهنگ انقلاب اسلامی روبهرو میشویم بحث حجاب بهعنوان یکی از نمادهای فرهنگی مطرح میشود. در عین حال حجاب با معنویت در ارتباط است و انقلاب اسلامی احیاگر این مسئله است.
قاضیزاده در انتها افزود: زن در نگارگریهای قدیم در جریانات اجتماعی میآید و رخ مینماید، اما آن چیزی که در حوزه انقلاب اسلامی روی میدهد، نقش جدید و وظایف گستردهتری در حیطه اجتماعی است که به زن محول میشود. بخشی از این وظایف را نگارگرها نشان میدهند و بخشی دیگر در حوزه نگارگری نیست.
انقلاب اسلامی در ظاهر محدودیتهایی در ارائه جلوههای زیبایی داشت، ولی با دستاوردهایی که با خود آورد، راهکارهایی نوین و متفاوت برای نمایش زیبایی و توجه به وجوه درونیترشده زن ارائه داد و این نقطه عطفی در آثار اسلامی بود.