بخش دوم نشستهای تخصصی همایش «هنر و تمدن جنوبشرق ایران، با محوریت شهر سوخته» به مطالعات انسانشناسی، بهداشت در جامعه، پژوهشهای جدید باستانشناسان شهر سوخته و تلاش هنرمندان و معماران سیستانوبلوچستان در ساخت شهر تاریخی زاهدان کهنه اختصاص داشت.
بخش دوم نشستهای تخصصی همایش «هنر و تمدن جنوبشرق ایران، با محوریت شهر سوخته» به مطالعات انسانشناسی، بهداشت در جامعه، پژوهشهای جدید باستانشناسان شهر سوخته و تلاش هنرمندان و معماران سیستانوبلوچستان در ساخت شهر تاریخی زاهدان کهنه اختصاص داشت.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، در این بخش از همایش، پیر فرانچسکو فابری، بهمن نامورمطلق، کلاودیا مینیتی و جیولامو فیورنتینو و رسول موسویحاجی به بیان مقالات خود همراه با نمایش تصاویر پرداختند. مدیر این بخش از نشست همایش شهر سوخته، حبیب درخشانی بود.
پیر فرانچسکو فابری سخنان خود را درباره «مطالعات انسانشناسی در شهر سوخته» به همراه نمایش تصاویر مربوط، اینگونه بیان کرد: تیم انسانشناختی، جنسیت و قد و ساییدگی دندان را مشخص و آنها را برآورد کردهاند و شاخصهای استرس استئولوژیکی و دندانی را در یک نمونه اسکلت ثبت کردهاند. این موارد در زنان بیشتر از مردان یافت و مشاهده شد که شیوع بیماری آرتروز بهطور معناداری در زنان بیشتر از مردان است. این یافته میتواند به تقسیمات جنسیِ نیروی کار و احتمالاً استفاده فراوان از سنگ آسیاب مرتبط باشد.
«نشانهشناسي حرکت در نقوش شهر سوخته» عنوان پژوهش و سخنرانی بهمن نامورمطلق، نشانهشناس و عضو گروه هنرهاي سنتي و صنايع دستي فرهنگستان بود. وی که رویکرد نشانهشناسی را برای پژوهش درباره آثار هنری شهر سوخته برگزیده بود، در اینباره توضیح داد: با توجه به دستاوردهایی که باستانشناسان درباره شهر سوخته به ارمغان آوردهاند، نشانهشناسی میتواند با رویکردهایی گوناگون به مطالعه آنها بپردازد. گذشته از کشفیات معمارانه و فضایی که اهمیتی خاص برای نشانهشناس دارد، آثار منقول و سیار بهخصوص ظروف سفالی بیش از همه نظرها را جلب کرده است. نقوش این ظروف که موضوع مطالعاتی چند بودهاند، همچنان برای نشانهشناسی جذاب است.
عضو گروه تخصصی هنرهای سنتی و صنایع دستی فرهنگستان هنر به تشریح بیشتر نقوش ظروف شهر سوخته پرداخت و در میان مضامین گوناگون، بر مضمون حرکت در نقوش یادشده تأکید کرد و توضیح داد: به نظر میرسد هنرمندان شهر سوخته به بیانی ویژه از حرکت در تصویر دست یافتهاند که موجب شکلگیری یکی از نخستین نمونههای پویانمایی در جهان شده است. این تفکر حرکتی به نمونه یادشده محدود نمیشود و به شکلهایی گوناگون در تصاویر خودنمایی میکند که نشان از نوع تعلق تفکر این قوم به حرکت دارد. وی ادامه داد: موضوع اصلی، نوع بیان و بلاغت تصویری است که این هنرمندان بهواسطه آن توانستهاند حرکت را با تصاویر ثابت به نمایش بگذارند. این بیان بلاغی تصویری را میتوان با رویکرد ترامتنی ژنتی بهخصوص بیشمتنی تجزیه و تحلیل کرد.
جیولامو فیورنتینو سخنان خود را با موضوع «فعالیتهای آزمایشگاه باستانشناسی و دیرینهشناسی شهر سوخته» اینگونه آغاز کرد: از سال 2017 آزمایشگاه باستانشناسی و دانشگاه سالنتو، در پروژه چندرشتهایِ باستانشناختی ایتالیایی در شهر سوخته، فعالیتهایی برای بازیابی منظم گیاهان از بقایای کلانِ (macro-remains) مناطقِ جدید حفاریشده از سایت شهر سوخته و برای زمینهیابی مکانی و لایهنگاری زمانیِ دادههای حاصل از تحقیقات باستانشناختیِ قبلی انجام داده است. در سال 2017 بررسی متمرکز بر نمونهبرداریهای انجامشده از «بنای 33» صورت گرفته است؛ ساختاری که حداقل دو مرحله شغلی را در دوره سوم این منطقه نشان میدهد: مرحله اول 2500ـ2450 / 2400 پیش از میلاد و مرحله دوم بین سالهای2450 / 2400ـ2350 / 2300 پیش از میلاد است. این ساختمان بین منطقه مرکزی شهر سوخته در غرب و فرورفتگیای بزرگ قرار گرفته است. احتمالاً این فرورفتگی به وجود یک حوض آب قدیمی در منطقه گواهی میدهد. استراتژیهای نمونهبرداریِ باستانشناختی و اهداف تحقیق با توجه به اندازه ساختمان (احتمالاً با یک طبقه مرتفع)، موقعیتی برجسته که مستقیماً به حوض آب وصل میشود، تمایز اتاقهای مختلف در رابطه با مدیریت مواد غذایی، عملآوردن و ذخیره آنها ایجاد شده است.
این باستانشناس ادامه داد: تحلیل باستانشناختی، بهرغم تعداد قابلقبول باقیماندهای که در اختیار داشته (845 ذغال سنگ و 109 بذر/میوه)، به تعدادی اندک از چند گونه درختی و پوشش گیاهی بوته که بهعنوان سوخت استفاده میشده توجه کرده است؛ در حالی که از تجزیه و تحلیل بقایای کلانِ (macro-remains) گیاهها و بذرها و میوهها چیزهای بیشتری دستگیرمان میشود. در یک محیط نیمهبیابانی که با دمای بالا در تابستان و بارندگی محدود سالانه مشخص میشود، مطمئناً وجود کموبیش منابع آب پایدار، عاملی مورد توجه در پویایی انسانها در کشت و مدیریت منابع گیاهی است. تحلیل بقایای کلانِ (macro-remains) سبزیجات، حاکی از وجود غلات (جو و گونههای مختلف گندم) است که میتواند مربوط به شبکهای پیچیده از مبادلات بازرگانی مواد غذایی از مناطق دیگر باشد. با این حال به نظر میرسد با توجه به وجود علف هرز و باقیمانده پوشال (کاه)، محصولات فراوری محلی خوشهها، در طی دورهای که در دسترسبودن آب برای کشت دیم فراهم و آب در هامون بیشتر بوده، انسان نزدیک به محدودههای زراعتی اقامت داشته است.
سپس کلودیا مینیتی، استاد دانشگاه سالتانو ایتالیا، سخنرانی خود را با عنوان «مطالعات جانورشناسی در شهر سوخته» ادامه داد و گفت: مطالعه جانورشناختی، پروژهای چندرشتهای در شهر سوخته است که به مطالعه روی مجموعهحیواناتی میپردازد که در کاوشهای باستانشناختی جدید توسط باستانشناسان ایرانی در شهر سوخته یافت شدهاند. هدف از این سخنرانی، تحقیق درباره بهرهبرداری از حیوانات این منطقه در طول هزارههای دوم و چهارم پیش از میلاد است؛ بهطور کلی بررسی متمرکز بر درک بهتر دامداری و نقش گونههای اصلی اهلی و وحشی در شهر سوخته.
وی همچنین با نشاندادن تصاویر، از جزئیات کشف اسکلتی از میمون رزوس در گورستان، خبر داد و افزود: میمون رزوس، هنگام مرگ حدود پنج سال داشته و مطابق همان رسوم تشییع نوزادان انسان در گورستان دفن شده است. از نکات جالب توجه این است که بررسی پاتولوژیک استخوان ران نشان میدهد که میمون در قفس نگهداری میشده است و شاید به دلیل فشار فیزیکی فوت کرده باشد. این گونه میمون، از گونههای بدوی غیرانسانی بومی ایران نیست. میمونهای رزوس در بخشهایی از مناطق جنوبی و جنوبشرقی آسیای مرکزی ساکن بوده و زادگاه احتمالی این نوع میمون را میتوان دره سند فرض کرد. این کشف یکی از اولین نمونههای میمونهایی را نشان میدهد که بهعنوان حیوانات خانگی نگهداری میشدهاند.
«تلاش هنرمندانه معماران و شهرسازان سیستان در طراحی و ساخت شهر تاریخی زاهدان کهنه» عنوان مقاله و پژوهش سیدرسول موسویحاجی، آخرین سخنران این نشست بود. وی توضیح داد: در اواخر سده چهارم هجری قمری، خلف بن احمد صفاری با غلبه بر حسین بن طاهر که حاکم دستنشانده سامانیان در ایالت سیستان بود، قدرت را به دست گرفت و حکومتی مستقل را در سیستان بنا نهاد. او که بهدرستی متوجه فرسودگی مواضع دفاعی شهر زرنگ و آسیبپذیری آن در مقابله با تهدیدات طبیعی بهویژه جریان سیلاب ناشی از طغیان رودخانه هیرمند شده بود، دستور داد تا شهری بسازند که بهعنوان دارالحکومه جدید جایگزین شهر زرنگ شود و برخلاف زرنگ، هم مواضع دفاعی برتری داشته باشد و هم در محلی واقع شود که حیات آن با جریان سیلاب به مخاطره نیفتد. منابع تاریخی از این شهر جدید با نام «شهر سیستان» یاد میکنند که از اواخر سده چهارم تا نیمه دوم سده هشتم هجری قمری همچنان دارالحکومه سیستان بوده است. با استناد به قراین متنوعِ تاریخی و شواهد متعددِ باستانشناختی تردیدی نیست که محوطه عظیم زاهدان کهنه، واقع در بیست كيلومتري جنوبشرقي زابل، بقایای همان «شهر سیستان» دومین دارالحکومه سیستان در دوران اسلامی است که بعدها با حمله بیرحمانه امیر تیمور گورکانی و فرزندش شاهرخ در سالهای 785 و 812 هجری قمری بهشدت آسیب دید و نهایتاً نیز در سال 840 هجری قمری بهطور کامل متروک شد.
وی ادامه داد: نتایج مطالعات میدانی در زاهدان کهنه که در طول سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ خورشیدی انجام گرفت، آشکارا ثابت میکند که طراحان و شهرسازان و معماران شهر تاریخی زاهدان کهنه، قبل از آنکه به ساخت شهر و بناهای موجود در آن اقدام کنند، با انجام مطالعات کارشناسانه و علمی، نخست بر جغرافیای طبیعی منطقه تسلط یافتند و سپس با درنظرگرفتن تمامی جوانب، به ساخت شهری اقدام کردند که چون از همه گونه تمهیدات اقلیمی و امنیتی و سازگاری محیطی برخوردار بود، آسایش و آرامش را برای ساکنانش در پی داشت.
به این ترتیب همایش یک روزه «هنر و تمدن جنوب شرق ایران با محوریت شهر سوخته» با پرسش حاضران و پاسخ هنرمندان و باستانشناسان داخلی و خارجی، به کار خود پایان داد.
فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران در نظر دارد، مجموعه مقالات این همایش را در آینده نزدیک منتشر کند.