در نشست: «تاثیرات موسیقی هند بر موسیقی ایران از قرن 12 تا 14 هجری» پیوندهای موسیقایی دو حوزۀ عظیم تمدن شرق، در امتداد سه قرن، تحلیل و ارزیابی شد.
در نشست: «تاثیرات موسیقی هند بر موسیقی ایران از قرن 12 تا 14 هجری» پیوندهای موسیقایی دو حوزۀ عظیم تمدن شرق، در امتداد سه قرن، تحلیل و ارزیابی شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، در این نشست که عصر سه شنبه، بیست و یکم آذر 1396، به همت «گروه هنر شرق» این مجموعه، با حضور علاقهمندان در محل پژوهشکده برگزار شد، بابک خضرائي، محقق، مدرس و صاحبنظر حوزۀ موسیقی ایرانی، مباحث خود را با موضوع تاثیرات موسیقی هند بر ایران به لحاظ ساز و شیوۀ اجرا و تحول بخشیدن به نظام دستگاهی موسیقی ایرانی به حاضران ارائه کرد.
عضو هیئت علمی و مسئول شاخه موسیقی دانشنامه جهان اسلام، در ابتدای سخن، با بیان اینکه فرهنگ موسیقایی ایران، بهویژه در بخش ساز، فرهنگی بسیار مولد و صادر کننده بوده است؛ به مصادیقی از تاثیرگذاریهای فراوان فرهنگ موسیقایی هند بر فرهنگ موسیقی ایرانی که درآن زمان، مبتنی بر «نظام موسیقی دستگاهی» بوده اشاره کرد. او در ادامه با ارائه توضیحاتی در خصوص سازها از جمله: «سی تار» که همان «سه تار» ایرانی بوده است، مشابهت عناصر فرهنگ موسیقایی هند با همتای ایرانی خود را به لحاظ مرکب بودن و بسیط نبودن که در فرهنگ و ذائقه غذایی و در موسیقی و نقاشی و همه اجزای آن نمود دارد، بررسی کرد. بابک خضرائی یادآور شد: در دستگاههای ما هم همینگونه است. مثلا مثنوی با کرشمه، ساقینامه، بستهنگار و... همراه است که در حکم گوشههای فرعی یک دستگاه هستند.
وی افزود: به نظر میرسد که تفکر «دستگاهی» در هند، اگر نگوییم بنیاد نهاده شده، اما به قطع و یقین بالیده و پرورده شده است.
وی آنگاه به گوشههای موسیقی ایرانی از قبیل: راگ، سیکی، رامکلی، ناسمری و راگنیها اشاراتی نمود و همچنین توضیحاتی درباره راگها که در دستگاه ماهور و راست پنجگاه اجرا میشوند و نیز اصطلاح «رنگ-reng» که با رقص و راگ ملازم بوده ارائه کرد.
«سنتور» و نقش و اهمیت آن در انتقال این فرهنگ موسیقی نکته بعدی بود که این پژوهشگر موسیقی به آن پرداخت و گفت: سنتور که به شکل امروزی از قرن 13 وارد ایران شد، ساز کهنی است که خود، ریشه در تمدنهای غربی ایران دارد و در گسترهای وسیع، از شمال هند تا آلبانی، به همان نام «سنتور» تلفظ میشود. وی خاطرنشان کرد: این ساز تا دورۀ افشاریه وارد ایران نشد و هیچگونه نشانی از این ساز تا قبل از این دوران نداریم. این ساز را ارمنیان اصفهان در دورۀ زند بکار میبرند و احتمالا از طریق مرزهای غربی یا عثمانی وارد ایران شده باشد.
بابک خضرائي ادامه داد: ارمنیها از گذشته، همواره پیشتاز در شناسایی و استقبال از صنایع و مهارتها و امکانات جدید بودند. برای همین میبینید که اکثر ارمنیها مکانیک هستند؛ یا بیشتر پیانیستها و ویولونیستهای ما ارمنی هستند. چون ارتباطشان با فرنگ بیشتر بود و اینها ریشههای تاریخی دارد که در انتقال ارتباطات و فناوری جدید از طریق تعامل با ارمنیهای عثمانی، همواره پیشگام و شروع کننده بودند.
سخنران این نشست، سپس به گزارشی از «رضاقلی میرزا» از ورود موسیقیدانان هندی به ایران در دورۀ افشاریه و سابقه تاریخی کهنتر آن، آوردن لولیان هندی به ایران توسط بهرام گور، استناد کرد و به طرح این پرسش پرداخت: آیا این «ارباب طرب» هندی، اولین آغازگران طرح نظام دستگاهی ایران هستند؟
وی در ادامه به واکاوی تاثیر «عروض هندی» و «شعر فارسی هندی» که خود تابع یک نظم عروضی متفاوت است بر عروض فارسی که مبتنی بر افاعیل عروضی فارسی است ـــاز جمله در تصنیف «نرگس مست»ـــ پرداخت و شباهتهای مضمونی این دو نظام عروضی و زبانی را برشمرد.
مصحح جامع الالحان عبدالقادر مراغی سخن خود را با این جمعبندی به انتها رساند: یافتن ریشههای هویت ما به منظور متحول ساختن و روزآمد کردن آن به ما کمک میکند. اینها سرفصلهایی برای مطالعه این تاثیر و تعامل است که قدمتی دیرینهتر هم دارد چنانکه در سخن حافظ مییابیم: «شکرشکن شوند همه طوطیان هند/ زین قند پارسی که به بنگاله میرود». امتداد این تاثیر و تحول را میتوان در مضمون ترانههای ما بررسی کرد که حتی در دورۀ بعد از مشروطه و نزد افراد انقلابی و تحولخواه چون ملکالشعرای بهار هم میبینیم که حاضر نیستند از این سنت دور شوند با اینکه آن همه به مفاهیم سیاسی و اجتماعی تمرکز و تاکید دارند؛ اما همیشه یک قسمت از تغزل را در کار خود داشتهاند؛ تغزلی که به باور من از اساس با تغزل کلاسیک، متفاوت است.
پس از پایان سخن خضرائي، حاضران به طرح پرسشهای خود پرداختند.
پژوهشکده هنر، نشستهای تخصصی خود را با دعوت از صاحبنظران و استادان و با پرتو افکندن بر ابعاد گوناگون هنر شرق از نظریه و تاریخ تا حوزههای تحلیلی و پژوهشی با حضور شما علاقهمندان ادامه خواهد داد.
|