حماسه عاشورا، غنی ترین، کامل ترین و جامع ترین زمینه و نرم افزار برای خلق بدیع ترین و شورانگیزترین درام هاست. یکی از قدیمی ترین الگوهای درام پردازی در هنرهای نمایشی و تصویری - از قبیل سینما، تلویزیون، پویانمایی، بازی های رایانه ای و... - تقابل خیر و شر بوده است و مگر غیر از آن است که عاشورا، خود عیار و سنجشی برای دوگانه «خیر و شر/ حق و باطل» است؟ گروه گزارش کیهان: حتی اگر سینما را صرفا برای تجارت و سرگرمی بخواهیم، باز هم حماسه عاشورا را یارای ساخت پرجاذبه ترین و مردم پسندترین آثار است. مگر نه اینکه هنوز هم آیین های ذکر شهادت امام حسین (ع) و یارانش در هیئت ها، پرمخاطب ترین گردهمایی مردمی در ایران محسوب می شود؟ سینمای ما در پی جهانی شدن و فتح بازارهای سینما در اقصی نقاط جهان است و مگر می توان داستانی جز عاشورا یافت که توان تسخیر قلوب انسان ها از همه ملل و نژادها را داشته و درعین حال، گویای فرهنگ و آرمان های ملی ما نزد خارجی ها باشد؟ حتی مفاهیم عاشورایی، برترین نرم افزار برای ایجاد سینمای اجتماعی و سینمایی است که در پی نقد و آسیب شناسی کژتابی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند: «همه مفاهیمی که امروز نظام اسلامی دنبال آنهاست - عدالت، مبارزه با فساد، مبارزه با استکبار جهانی، مبارزه با تبعیض، توجه به شایسته سالاری و شایسته گزینی - مفاهیم اساسی دینی ماست و همه اش حسینی است...» (19/2/80) نمونه بارز استفاده از چنین سوژه بزرگ و سترگی، سریال «مختارنامه» است. سریالی که طی سال های اخیر و به بهانه های مختلف از سیما به نمایش درآمده است. آنچه باعث تاثیرگذاری بی نظیر «مختارنامه» بر مردم شد، شباهت زیاد ماجراها و کشمکش های متن آن با واقعیت های سیاسی و اجتماعی زمانه ماست. به طوری که در حین تماشای آن گاه فراموش می کنیم که «مختارنامه» به دوره ای دور از ما و حدود هزار و 400 سال قبل برمی گردد و دچار این پندار می شویم که این روایت، شرح حال ماست. بدون تردید این مهم به قابلیت بی نظیر و ذاتی عاشورا برمی گردد. «مختارنامه» نشان داد، نمایش عاشورا و به طور کلی تاریخ اسلام در سینما و تلویزیون نه تنها دارای ارزش های فرهنگی و دینی است، بلکه دارای جذابیت های خارق العاده و حیرت انگیزی هم هست. این سریال با همه ضعف ها و قوت هایش نشانه ای است برای مدیران سیما و سینما مبنی بر اینکه کشاندن مخاطب پای رسانه ملی یا به سینما تنها از طریق برنامه ها یا فیلم های پرزرق وبرق امکان پذیر نیست. می توان از تاریخ و حماسه و دین و سیاست، فیلم و برنامه تولید کرد و درعین حال تماشاگر عام را نیز مجذوب کرد.
سینما، عاشورا و جنگ ترکیبی
عاشورا به عنوان یک منبع الهام بخش چگونه می تواند به یاری سینمای کشور بیاید؟ چه مفاهیمی در این زرادخانه فرهنگی و تاریخی در هنر هفتم و آثار نمایشی، قابل بهره برداری هستند؟ یک بخش از تاریخ که حدود 1400 سال قبل رخ داده، توانست الهام بخش ملت ایران برای انقلاب اسلامی و ایستادگی هشت ساله در دوران دفاع مقدس شود. سعید مستغاثی، منتقد و پژوهشگر سینما در این باره به گزارشگر کیهان می گوید: «انقلاب اسلامی ایران رویکردی اصول گرایانه، متکی به سنت شیعی و با توجه به آخرالزمان و پایان تاریخ ارائه کرد، به طوری که این انقلاب را مقدمه ظهور مهدی موعود (عج) دانست و نسیم حیات بخشی بود که برپاکنندگانش، پیش از آنکه شعار «رهبر ما خمینی است» را سر دهند، فریاد برمی آوردند که «نهضت ما حسینی است». از همین رو عاشورا و حماسه پرشکوه آن ازجمله بنیادهای تردیدناپذیر این نسیم حیات بخش شیعی بوده و هست. پدیده ای که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان به شمار آمده. قدرت این رمز و راز آنچنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. چنین نیروی عظیم معنوی که در این حد و اندازه شگرف، غرب صلیبی - صهیونی را آشفته و هراسان ساخته است، قطعا از مایه های فوق العاده و حیرت آوری برای قرار گرفتن در قاب تصویر و تاثیرگذاری هنری برخوردار است. اگرچه قطعا هیچ گاه هیچ قاب و چارچوب هنری نخواهد توانست عمق این حماسه را به تصویر بکشد اما می تواند حداقل جرعه ای از آن اقیانوس بی پایان عشق و ایثار را نمایش دهد.» وی می افزاید: «در دورانی که بسیاری از اسطوره های خیالی و جعلی بر پرده سینما می تواند میلیون ها ذهن و فکر را مسحور خود گردانده و تفکرات مخرب صهیونی را به افکار عمومی دنیا القا نماید، حتی تابش شعاعی هرچند باریک از حقیقت خورشید تاریخ افروز بشریت که خونش در صحرای تفتیده کربلا به تمامی دشت های انسانیت جاری گشت، می تواند تمامی آن جادوهای خیالی را بسوزاند و واقعیت را به چشمان نابینای ره گم کردگان بنمایاند. این تاثیر را می توان از نتیجه تلاش معدودی از فیلمسازان متعهد در قالب نمایش برخی فیلم ها و سریال های دینی و تاریخی در دیگر سرزمین ها و شیفتگی مردم آن دیارها به بارقه هایی از حقایق الهی که در این آثار نمایانده می شوند، دریافت. درحالی که حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، پس از گذر 1400 سال، هر زمان شعله ورتر از قبل، جان های شیفتگانش را می سوزاند، انقلابیون و مبارزان آزادی خواه را شگفت زده و مفتون خویش ساخته و سران و اذناب نیروهای شیطانی را مضطرب و وحشت زده می کند، سینمای ما ایرانیان به عنوان ملتی که بیش از سایر ملل، ادعای پیروی از امام حسین (ع) دارد و در هر جشن و سوگی، به صحرای کربلا گریز می زند و نام مبارک فرزند زهرای اطهر (س) در هر صبح و شام، زینت بخش حرف و نقلش است، در برابر چنین حقیقتی، خاموش و ساکت مانده است؟ چگونه است درحالی که مردم جهان، خسته و ملول از غوغای سرسام آور رسانه ها، به راستی تشنه شنیدن و دیدن حقایق جهان اسلام هستند و هر زمان علی رغم فتنه های بی شمار ساحران حاکم بر دنیا، تمایل بیشتری نسبت به این دین رهایی بخش نشان می دهند؛ اما اثری در این باب از سوی فیلمسازان ایرانی ارائه نمی شود؟ اگر بنا بر آن حدیث معروف بر این باور هستیم که حسین بن علی (ع) مصباح هدایت و سفینه نجات برای همه بشریت است، بایستی اطمینان داشته باشیم که به خواست خدا، بازگویی قیام و حماسه باشکوه کربلای حسینی با هر زبانی ازجمله تصویر، تنها راه رساندن پیام عاشورا به مردم ستم دیده همه سرزمین هاست که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.»
ظهور انسان - رسانه حق طلب
یکی از نکات قابل تامل درباره حماسه عاشورا، وجه رسانهای آن است. بسیاری از قهرمانان عاشورا به ویژه حضرت زینب کبری (س) پس از واقعه کربلا، جهاد را در عرصه تبیین و روشنگری تداوم بخشیدند و موجب پیروزی نهضت حسینی در تاریخ شد. موضوعی که میتواند مورد توجه اهالی رسانه و فیلمسازان هم باشد؛ بهره از ماجراهای مرتبط با عاشورا برای تبیین و روشنگری علیه یزیدیان زمان.
دکتر مجید شاه حسینی، رئیس فرهنگستان هنر و منتقد سینما در کنگره بین المللی عهد مع الحسین (ع) که در مسجد مقدس کوفه برگزار شد، با بیان اینکه از لحاظ استراتژی رسانه، عاشورا یک عرصه فتح کامل است می گوید: «بعد از آن، شان رسانه ای عقیله بنی هاشم (ع) خانم زینب کبری (س) و نقش آقا امام سجاد (ع) را می بینیم که این دو بزرگوار پیروز یک نبرد بزرگ رسانه ای هستند تا جایی که یزید را آن طور به واکنش و تحقیر وامی دارند و نهایتا با تکریم زائران اهل بیت (ع) می گوید که آنها را به سرزمین خود بازگردانند... اربعین بیشتر در این عرصه «انسان رسانه»ای اتفاق می افتد و شخصا معتقد هستم بخشی از نورانیت اربعین که ما توفیق داریم و دعوت می شویم که در این مراسم حضور داشته باشیم، مدیون و وامدار آن عملیات رسانه ای هستیم... به این معنی، همه ما پای آن سفره فتح عظیم رسانه ای هستیم که در سال 61 هجری قمری و در کربلا، کوفه و شام اتفاق افتاد.» این کارشناس هنری و دینی با اشاره به «رجزخوانی یاران امام حسین (ع) در میدان نبرد» خاطرنشان می کند: «یاران امام حسین (ع) رسالت خود را در رجزهایشان به سپاه دشمن ابلاغ فرمودند و اینکه من کی هستم، برای چه آمده ام و هدفم چیست، در واقع نشان دهنده همین ویژگی و صفت بارز است. به نظر می رسد که ما لااقل در زمینه هنری، از کنار رجزهای عاشورایی خیلی ساده گذشته ایم؛ چرا که در این رجزها، یاران، ماموریت خود را ابلاغ می کنند و نشان می دهند که در آن سفر و همراهی با امام حسین (ع)، هر کدام به قدر خود، متصف به این صفت و «انسان رسانه» شده اند.» نوآوری در درام با الگوبرداری از عاشورا
اما غیر از همه مواردی که ذکر شد، قیام عاشورا یک منبع الهام بخش کامل برای خلاقیت و نوآوری در شخصیت پردازی و روایتگری و سایر جنبه های هنرهای نمایشی است. علی اکبر باقری ارومی، کارشناس هنرهای نمایشی به گزارشگر کیهان می گوید: «عاشورا، تاریخ را همچنان می سازد و خواهد ساخت و سینماگران برای ساختن تاریخ باید خود را از قیدوبند تفکرات سینمایی وارداتی نجات داده و با ابتکار، خلاقیت سینما را به سرنوشت انسان های پاکباز و پاک اندیش پیوند بزنیم.» او بیان می کند: «در سینما نیز همسان تئاتر آنچه موجب پیش برد درام و ایجاد تعلیق می شود شخصیت پردازی است. شاید مهم ترین منبع الهام بخشی عاشورا برای یک سینماگر شخصیت های حاضر در میدان عاشورا باشد. در زیارت نامه های عاشورا و وارث، شخصیت ها دودسته هستند؛ اول شخصیت اولیا و دوم شخصیت اشقیاء.» وی می افزاید: «از دیدگاه مکتب قرآن و عاشورا بهترین رنگی که برای یک شخصیت در نظر گرفته می شود رنگ خدایی و همان رنگ پیوستگی به خدا یعنی رنگ سرخ شهادت طلبی است. این نوع ترکیب بندی رنگ شخصیت ها، برخلاف آن چیزی است که در درام غربی از آن تحت عنوان شخصیت های سیاه وسفید و خاکستری یاد می شود، چرا که از دیدگاه مکتب عاشورا و به آن ترتیبی که ما تقسیم بندی اش را صورت دادیم، رنگ شخصیت های موافق از قرمز آغاز شده و بنا به دلبستگی شان به سیر در جریان الهی و کم شدن خلوصشان این قرمز کم رنگ تر می شود و آنها بنا به فرموده قرآن، صبغه الهی شان رنگ می بازد. وقتی موافقین به رنگ زرد نزدیک می شوند؛ یعنی در مرز دوستی و دشمنی قرار گرفته اند. به همین ترتیب در جبهه دشمنان که با رنگ سیاه شناسه شخصیتی خود را به دست می آورند، میزان دشمنی و به تناسب آن با کم رنگ شدن رنگ دشمنی از سیاه به سرمه ای و به تناسب آن رنگ های بنفش و غیره خود را گسترش می دهد، رنگ خاکستری در واقع انتهای این درجه از دشمنی است، چنان که زرد از آن سو چنین حالتی را دارد. این نوع تقسیم بندی به نظر من می تواند به شفاف سازی و ظرافت انگاری نسبت به نوع شخصیت پردازی بینجامد که این امر به نوبه خود امری بدیع و از درس های مکتب عاشورا برای ماست. حالا اگر فرض را بر این بگیریم که می خواهیم تاثیرگیری کلی یک فیلمنامه را از واقعه عاشورا مدنظر قرار داده و فیلمنامه ای با الهام از این واقعه بنویسیم خیلی راحت می توان نمای کلی از یک فیلمنامه را حتی در مورد وقایع عاشورا و موضوعات مختلفی که در آن دو روز بر امام و پیروانش گذشت را احصا نمود و موضوعات مختلف را از میان آنها استخراج کرد. شگفت انگیز اینکه به تعداد خود شخصیت های همراه و عمل و عکس العمل های آنها، تنوع موضوعات درکل تاسوعا و عاشورا وجود دارد. از آن سو در لشکر اشقیا نیز این تنوع برقرار است. نقطه تعلیق و حوادث باشخصیت ها گره خورده است که پرداختن به هر یک از آنها می تواند خود یک دنیای خاص داشته باشد. مثلا شب قبل از عاشورا ماجرای مهلت گرفتن امام حسین (ع) برای عبادت کردن، گفت وگوی حضرت زینب کبری (س) و امام، دل نگرانی حضرت زینب از خنده اصحاب و بیعت مجدد اصحاب با ابی عبدالله و آرام کردن حضرت زینب (س)، ماجرای امان نامه شمر برای حضرت قمر بنی هاشم و جواب ایشان به آن لعین و غیره!»
بخش نخست این گزارش را میتوانید اینجا بخوانید. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر: | |
![]() |
![]() |
![]() |