عبدالمجيد ارفعي در نشست تخصصي «نگاهي نو به چيستي هنر ميان دو رود(بينالنهرين)» عنوان کرد: با توجه به گِلنوشتههاي به دست آمده، بسياري از متون كهن پايه و اساس مباحث ادبي، رياضي و نجوم در علوم امروز هستند.
عبدالمجيد ارفعي در نشست تخصصي «نگاهي نو به چيستي هنر ميان دو رود(بينالنهرين)» عنوان کرد: با توجه به گِلنوشتههاي به دست آمده، بسياري از متون كهن پايه و اساس مباحث ادبي، رياضي و نجوم در علوم امروز هستند.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، نشست تخصصي «نگاهي نو به چيستي هنر ميان دور رود (بينالنهرين)» با حضور استاد عبدالمجيد ارفعي، پژوهشگر و متخصص زبانهای باستانی اکدی و ایلامی، امير مازيار، عضو هيئت علمي دانشگاه هنر و امين شاهوردي، دانشآموخته دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان، عصر چهارشنبه، 14 شهريور 1397، در سالن همايشهاي فرهنگستان هنر با اجراي الهام طالبي برگزار شد.
در ابتداي اين نشست استاد ارفعي در خصوص موضوع سخنراني خود اظهار داشت: آنچه كه در اين نشست بيان ميكنم درباره هنر بينالنهرين نيست؛ بلكه دربارۀ متون كهني است كه ردپاي آن، در گلنوشتههاي بينالنهرين يافت شده است.
وي در همين زمينه افزود: بينالنهرين ترجمه يوناني است از سرزميني که ميان دو رود واقع شده و سرزمين عراق كنوني را شامل ميشود. مناظره، داستان، پند و اندرز و افسانه، مباحثي است كه از كتيبههاي اين منطقه به دست آمده است. به عنوان مثال افسانه گيلگمش یکی از قدیمیترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقهٔ میانرودان شکل گرفتهاست.
مترجم منشور كوروش در همين زمينه افزود: ما در گلنوشتهها ميتوانيم آثار متعددي از 1800 قبل از ميلاد بيابيم كه بسياري از آنها در نوشتههاي امروزي نيز كاربرد پيدا كردهاند.
اين متخصص زبانهاي باستاني در ادامه به پايههاي رياضيات، نجوم، تقويم باستاني و افسانهها و داستانهايي كه برگرفته از متون كهن هستند، اشاره كرد و درباره هريك از آنها به توضيح بيشتر پرداخت و تصريح كرد: بسياري از متون كهن پايه و اساس مباحث ادبي، رياضي و نجوم در علوم امروز است.
اين نشست با ارائه مقالۀ امير مازيار، عضو هيئت علمي دانشگاه هنر، با عنوان «چيستي هنر باستان» ادامه يافت. وي با طرح اين پرسش كه چگونه ميتوان در تمدني كهن آثار هنري را شناسايي كرد؟ به مطالب خود پرداخت و گفت: چيستي هنر يك مبحث فلسفي و مفهوم كاوانه است و هر كسي كه كه در حوزۀ تاريخ و باستان شناسي فعاليت دارد، به نوعي با اين مفاهيم درگير ميشود.
وي براي تشريح اينكه چگونه ميتوان يك اثر را هنري تلقي كرد يا خير به دو مبحث پرداخت و تصريح كرد: براي آنكه بتوانيم اثري را هنري تلقي نمائيم دو رويكرد وجود دارد. يكي رويكرد ذاتگرايي است و ديگر رويكرد روندمحور يا رويهمحور.
در رويكرد ذاتگرايي ما با يكسري مقولات سر و كار داريم و به دنبال ويژگيهاي خود اشياء و آثار ميرويم. به عنوان مثال برخي معتقدند اثري را هنري ميخوانيم كه مقوله زيبايي در آن وجود داشته باشد. اينجا اين پرسش به وجود ميآيد كه آيا هر آنچه كه بشر توليد ميكند و داراي زيبايي است، در دستۀ آثار هنري قرار ميگيرد؟ زيرا امروزه هر آنچه كه در دست داريم ميتواند زيبا نيز باشد. با اين تعريف ميتوانيم دچار مشكل شويم.
وي در تشريح رويكرد روندگرا گفت: اين رويكرد ميتواند كاربرد بيشتري براي ما داشته باشد؛ زيرا در اين رويكرد گفته شده كه اثري هنري تلقي ميشود كه يك فرد داراي صلاحيت آن را هنري اطلاق كند. البته اين رويكرد نيز داراي اشكال است، زيرا اين تعريف براي دوران مدرن اطلاق ميشود و كاربرد دارد.
سپس امين شاهوردي در خصوص «نگاه نو و چيستي هنر ميان دو رود» به سخنراني پرداخت. وي با توجه به برخي مباحث گفته شده از سوي امير مازيار، به اين مبحث پرداخت و افزود: اينكه ما آثار باستاني را اثري هنري بناميم يا خير نياز بيشتر به ارائه آثار به جا مانده از اين بازۀ زماني دارد.
وي به جام واركا كشف شده در قرن بيستم اشاره كرد و افزود: در اين جام شكسته، حكاكيهايي را ميبينيم. اگرچه در تفاسير باستانشناختي اين موضوع به عنوان ازدواج مقدس شناخته ميشود اما دلايل خوبي وجود دارد كه اين تفسير را نپذيريم.
شاهوردي در ادامه به آثار هنري كه در آن مرگ انديشي تجلي دارد، پرداخت. وي دراين باره توضيح داد: بايد توجه داشت كه مفاهيم مرتبط با مرگ، اغلب در قالب تصاوير نمادين، در آثار فيگوراتيو ميان دو باستان ظاهر ميشوند كه ميتوان در آثار و نمونههاي به دست آمده به آن بيشتر پرداخت.
اين نشست با پرسش و پاسخ حاضران به پايان رسيد.
گزارش تكميلي اين نشست در نشريه سفير هنر منتشر ميشود.
|