شهرام پازوكي در نشست تخصصي «هنر و زيبايي نزد روزبهان بَِقلي» عنوان كرد: از ديدگاه روزبهان بقلي، تجلي حُسن مطلق را ميتوان در پيامبر ديد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، نشست تخصصي «هنر و زيبايي نزد روزبهان بَِقلي» دوشنبه 11 خرداد با حضور استادان، دانشجويان و علاقهمندان در سالن همايشهاي فرهنگستان هنر برگزار شد. در ابتداي نشست هادي ربيعي كه رييس اين پانل علمي بود، شرح مختصري از زندگاني و آثار روزبهان بقلي معروف به «شيخ شطاح» ارائه كرد. در ادامه شهرام پازوكي عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران و عضو گروه فلسفه فرهنگستان هنر سخنراني خود را با مقدمهاي از پرسشهايي كه درباره مسايل زيباييشناسي مطرح است، آغاز كرد و گفت: سوالي كه هميشه درباره مباحث فلسفه هنر و زيباييشناسي مطرح ميشود اين است كه ما در آثار روزبهان گشتيم كه از جمله آثارش تفسيرقرآنكريم است و البته درباره اين كتاب بحث است كه اين كتاب متعلق به روزبهان بقلي است يا روزبهان مصري؟ آيا ما ميتوانيم بحث فلسفي در نزد كساني مانند روزبهان بقلي يا شيخ نجمالدين كبري داشته باشيم؟
وي در همين زمينه خاطر نشان كرد: اگر به دنبال به اين پرسشها باشيم، پاسخ هم مثبت است و هم منفي. چون اگر به دنبال قرينه مسايل زيباييشناسي و فلسفههنر در هندبوكهاي زيباييشناسي آكسفورد بگرديم، تقريبا نميتوانيم مباحثي را بيابيم. نه تنها از روزبهان بقلي درمورد مولانا هم كه حدود سي سال است پژوهش ميكردم همين امر صادق است.

اين پژوهشگر فلسفه با پرسشهاي فلسفي به سخنان خود ادامه داد: آيا ما به دنبال آن هستيم كه اين مباحث درصدر اسلام نيز مطرح شده است؟ آيا ما به دنبال مجهول مطلق ميگرديم؟ اگر مباحث زيباييشناسي از گذشته تاكنون وجود نداشته، پس تكليف اين همه آثار هنري كه تاكنون خلق شده چيست؟ آيا اينهمه آثارهنري بدون هيچ مباني نظري و تفكر زيبايي شناسانه پديد آمدهاند؟ تكليف شعر، موسيقي، خوشنويسي، معماري و ديگر آثار هنري چه ميشود؟ آيا همه اين آثار با اوهام و خيالات به وجود آمدهاند؟
پازوكي بازگشت به تفكر و عالم عرفاي مسلمان و تصورشان از مسايل زيباييشناسي را به عنوان حلكننده اين تضاد دانست و افزود: لااقل به شهادت تاريخ نميتوان آثار هنري را به اوهام و خيالبافي نسبت داد و درعوض بايد به دنبال مباني تفكر علما و مفاهيم زيباييشناسانه بر اساس مفهوم استاتيك باشيم و به علم عرفاي مسلمان و تصوري كه از عالم داشتند، رجوع كنيم. البته نميتوان تفكرات آنها را با مباحث مدرن تطبيق داد چون ما را به اشتباه مياندازد.
وي به مدخلي در هندبوك آكسفورد در مباحث زيباييشناسي تطبيقي اشاره و تصريح كرد: در هندبوك آكسفورد اين سوال مطرح شده كه آيا ما ميتوانيم در مورد زيباييشناسي در غير از هنر مدرن در تمدنهاي ديگر سخن بگوييم واصولا آنچه ما در مباحث و مفاهيم زيباييشناسي داريم، آن را ميتوانيم تفسير كنيم؟ در خود اين مرجع پاسخش منفي است و ميگويد خير اين مباحث با آنچه كه ما تحت عنوان زيبايي ميشناسيم اصلا مصداقي ندارد يعني نه تنها در تمدنهاي چين، ژاپن، هند و مصر باستان، ايران و حتي در تفكر قرون وسطي و يونان مصداق ندارد بلكه اساسا با هيچ كجاي جهان تطبيقي وجود ندارد.
خالق اثر «حکمت هنر و زیبایی در اسلام» با ذكر اين نكته كه اساسا بايد با نگرشي عرفاني به مباحث زيباييشناسي توجه داشت؛ ادامه داد: اساسا در معارف اسلامي هرجا كه ميخواهيم به مباحث زيبايي شناسي اشاره كنيم، بايد به سراغ عرفا برويم. اين مسئله به دليل نگرش عرفاني است كه نسبت به زيباييشناسي وجود دارد. اصولا اين نگرش با هر نگرش ديگر اعم از نگرش فقهي، كلامي، و در برخي جاها حتي با نگرش فلسفي نيز هيچ تناسبي ندارد و تنها در آثار عرفا به مباحث زيباييشناسي پرداختهشدهاست و اگر در سخنان حكما چون ابن سينا، سهروردي، ملاصدرا و امثال آنها به اين مباحث پرداخته شده به طبع تفكر عرفاني است كه در آنها وجود داشته است.
شهرام پازوكي روزبهان را به عنوان نخستين شخصي معرفي كرد كه درآثارش از مفاهيم زيبايي استفاده كرده و يادآور شد: روزبهان در واقع يكي از اولين كساني است كه مفهوم زيبايي را ميتوان در آثارش يافت و در واقع وارث سنتي است كه از «شيخ احمد غزالي» شروع شده كه در كتاب «سوانح»اش ميتوان مشاهده كرد و مانند كتاب «عبهرالعاشقين» روزبهان، غلبه معنا را بر لفظ ميبينيم كه مفاهيم بسيار سنگيني دارد و نميتوان الفاظ را به سهولت درك كرد.
اين استاد دانشگاه سپس به مفاهيم زيبايي نزد روزبهان پرداخت و ادامه داد: در ابتداي مباحث بايد به واژگاني كه روزبهان براي مفهوم زيبايي به كار برده اشاره داشت. او بيشترين كلمهاي كه براي اين مفهوم به كار برده لفظ «حُسن» است كه در آيات و روايات زياد آمده است و ترجمه آن نزد علما اختلافاتي را بهوجودآوردهاست. به عنوان نمونه آنجا كه در قرآن ميفرمايد:«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ ۖ» كه در ترجمه آن آمده كه خداوند آسمانها و زمين را به بهترين شكل آفريد آيا دراينجا كلمه «حُسن» را بايد به معناي خير اخلاقي دانست يا به معناي زيبايي و جمال شمرد. كلمه حسن كه از مفاهيم اصلي است به عنوان زيبايي قابل ترجمه در ديگر متون نيست و در آيات و روايت ديگر نيز آمدهاست.
پازوكي به واژهي «نيكويي» معادل زيبايي و معني جمالي آن اشاره كرد و ادامه داد: بهترين كلمهاي كه روزبهان از آن بهره برده واژه «نيكويي» است و خود غزالي نيز در كتاب «كيمياي سعادت» از آن به تكرار استفاده كردهاست كه هم دلالت اخلاقي دارد و هم بر جمال دلالت ميكند. سابقه مباحث زيبايي و حسن را ميتوان در سابقه تفكر متون قديم و يونان نيز يافت چنانكه از دو لفظ «كالوس» معادل جمال و «آگاتوس» معادل حسن استفاده شده است. اما اين واژهها و مفاهيم را نميتوان در هيچيك از مباحث استاتيك مدرن ديد؛ حتي مباحث «نقد قوه حکم» یا «نقد سوم» كانت نيز در استاتيك مردن نيامده كه در آن اشاره دارد به اينكه اگر زيبايي و حسن اخلاقي در آثار هنري تفكيك نشود نميتوان آن را اثر هنري دانست.
وي سپس به واژه «جمال» كه روزبهان در كتاب «مشرب الارواح» به تكرار از آن بهره برده، اشاره كرد و افزود: به نظر ميرسد كه روزبهان واژه جمال را مترادف با نيكويي به كار برده و تفاوتي ميان آنها قائل نشده است.
وي به بحث اصطلاح شناسي مباني متافيزيكي كه درباره زيبايي در آثار روزبهان وجود دارد اشاره كرد و ادامه داد: روزبهان قبل از آنكه در مورد حُسن سخن بگويد بحثش را با مفهوم «تجلي» شروع ميكند زيرا اساسا تجلي كليد واژه مفهوم حسن است و اصولا تمام عرفا مباحث خود را از بحث تجلي آغاز كردهاند. چون در واقع تجلي منجر ميشود به حسن و تجلي «حلول» نيست، «اتحاد» نيست و معني آن متفاوت است و بلافاصله بحث «تشبيه» و «تنزيه» را آغاز ميكند كه اين مباحث را ميتوان در آثار مولانا و ديگر عرفا نيز ديد.
پازوكي در همين زمينه به ديگر مباحث روزبهان اشاره كرد و ادامه داد: از منظر روزبهان اصولا حُسن، حُسن الهي است كه در خلق ظاهر ميشود و روزبهان قائل به تشبيه و تنزيه است و ميگويد: اگر ما به تشبيه توجه كنيم يعني «حق در خلق ظهور پيدا كرده» و تفاوت آن با تنزيه در اين است كه تنزيه كار عقل است. اگر حق را در مقام تشبيه ببينيد زيبايي درخشش حق است و حقيقت زيبايي همان ظهور است. بنابر اين همه موجودات زيبا هستند و همه عالم زيباست.
مترجم كتاب «خدا و فلسفه» به مراتب حسن نزد روزبهان اشاره كرد و ادامه داد: حسن نزد روزبهان مراتبي دارد و ميگويد: موجودات همه نيكو هستند، زيرا از وجود حقاند اما هر موجودي كه وجودش لطيفتر، جانش شريفتر و جسمش رقيقتر باشد نيكوتر است و به درجه ظهور حسن در آدم اشاره دارد. روزبهان بالاترين درجه ظهور حسن در آدمي است كه آن را به پيامبر نسبت ميدهد و اشاره دارد به آيه شريفه «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». روزبهان اشاره دارد كه نارسيدگان شريعت بر من خرده ميگيرند كه تو آيات خلق سماوات را ديدي و نميگويي كه مظهر خلقت است اما انسان را مظهر خلقت ميداني و او اشاره دارد به حسن مخلوقات را فقط انسان ميفهمد و حسن مطلق را فقط ميتوان در آدم ديد و اشاره دارد كه چشم يقين بين است كه حسن را ميبيند.
وي شناختن حسن آدم را از ديدگاه روزبهان بسيار دشوار دانست و افزود: مثال ديگري كه روزبهان براي فهم اين معاني ميآورد اشاره دارد به حضرت ابراهيم كه چون خورشيد، آسمان و خلق سماوات بديد گفت هيچكدام مظهر حق نيستند و تنها انسان است كه ميتواند مظهر او باشد و تجلي ذات الهي است و ديگر موجودات تجلي فعل الهياند.
شهرام پازوكي در پايان تفسير زشتي را نزد روزبهان بسيار عميق و مفصل دانست و ادامه داد: روزبهان تفسيرش از زشتي اين است كه ميگويد زشت، زشت است چون آيينه قهر حق است و نيكو، نيكوست چون مظهر لطف اوست و فرق ميان مستحسن و مستقبه در اين است كه هردو از مظاهر الهي اند كه يكي در آينه لطف الهي قرار دارد و ديگري مظهر قهر الهي است. رزبهان توجه را به اين نكته جلب ميكند كه اصل زيبايي است و زشتي از امور اضافي، اعتباري و صورت قهرحق است و ميگويد: تا ما در حجاب هستيم، زشتي را زشت ميبينيم و عدم لطف حق است نه اينكه اصالتا هويتي داشته باشد.
گزارش تكميلي متعاقبا منتشر ميشود.