دومين همانديشي نقد و هنر به همت فرهنگستان هنر و با همكاري مركز هنرهاي نمايشي روز گذشته ( سهشنبه 27 بهمنماه) در محل سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
دومين همانديشي نقد و هنر به همت فرهنگستان هنر و با همكاري مركز هنرهاي نمايشي روز گذشته ( سهشنبه 27 بهمنماه) در محل سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر ، آغازگر مراسم بهمن نامورمطلق ( دبير فرهنگستان هنر ) و دكتر خسرو نشان ( رئيس مركز هنرهاي نمايشي) بودند كه به عنوان بانيان برپايي اين همانديشي به حضار خوشآمد گفتند.
پس از خير مقدم گويي مسئولان ، مهرداد احمديان (دبير علمي همانديشي) گزارش خود را از روند برپايي اين همانديشي ارائه كرد. احمديان در ادامه سخنان خود ضمن تقدير از بانيان برپايي اين همانديشي ، به اهميت و جايگاه نقد اشاره كرد و گفت : « نقد آنگونه گفتماني است كه اجراهاي هنري را به عنوان مصاديق خود تلقي مينمايد. لحاظ كردن چيزي كه ساخته شده يا انجام گرفته است به عنوان اجرا.»
وي در ادامه گفت : « اينك در جهان معاصر در عرصه سيطره نسبيتها ، سياليتها فضا و تثبيت مفهوم كائوتيك آن كوچك شدن بيانتها ذرات بنيادي و واحدهاي زماني ، آنگونه نقدي شكل گرفته است كه ديگر در جستجوي تعريف اثر هنري نيست و زيبايي ديگر مفهوم مطلق و جهان شمول انگاشته نميشود. هر آنچه ميماند شناخت وجوه اشتراكي است ما بين چند اثر كه هر لحظه ممكن است به اختراق انجامد.»
پس از سخنان احمديان ، دكتر جواد مجابي به عنوان نخستين سخنران رسمي جلسه اول همانديشي نقد و هنر با موضوع " در موقعيت يك منتقد" به ايراد سخن پرداخت. مجابي گفت : « اميدوارم برپايي اينگونه همانديشيها بتواند جواب دهد و در جهت توسعه نقد و هنر مؤثر واقع شود. به گمان من از سالها پيش تاكنون كه تمام نمايشگاهها همراه با نقد شده ، تظاهراتي هنري و تا اندازهاي موفق به راه افتاده است. اينكه نقدها تا چه حد رضايتبخش است بايد گفت تا اندازهاي موفق بوده اما همچنان مبتني بر ذوق و احساس فردي است. كمتر نقدي را سراغ داريم كه از نظم ، منطق و انسجام برخوردار باشد و اين در حالي است كه اصل و اساس حوزه نقد نظم ، منطق و انسجام است.»
وي در بخش ديگري از سخنانش گفت : « نقد فقط بايد بسترسازي كند نه جهتدهي ، مردم ايران به طور اخص نسبت به مداخلههاي رسمي حساس هستند و تن به آن نميدهند. پس نقد بايد راهگشا و روشنگر باشد اما در عين حال خود را تحميل هم نكند.»
پس از جواد مجابي بار ديگر دكتر مهرداد احمديان ( دبير همانديشي نقد و هنر ) روي صحنه آمد تا اينبار در جايگاه هنرمندي منتقد با موضوع " نظريه و نقد " به ايراد سخن بپردازد. احمديان در مقاله خود كوشيده بود تا پس از بررسي و تحليل ويژگيهاي نظريه Thory و فرضيه Hypothesis براساس مؤلفههاي روشنشناسانه علوم پايه و علوم انساني به شرح مختصري از برخي مكاتب نقد در قرن نوزده و بيست ميلادي كه با بكارگيري ريختشناسي متدولوژيك تعاريفي جهان شمول را بر پديدههاي هنري تعميم دادهاند ، بپردازد."
ناديه اماني ديگر سخنران همانديشي بود كه با موضوع نقدآرا تاريخنگاران در باب معماري اسلامي به قرائت مقاله خود پرداخت. ايماني گفت : « بيش از دو سده است كه معماران و علاقمندان به شناخت معماري اسلامي نظرات تاريخنگاران را كانون توجه قرار دادهاند. صاحبنظران و تاريخ نگاران از ديدگاههاي گوناگون در مرود چيستي اين عنوان قلمفرسايي كردهاند. برخي با دستهبندي موضوع آثار به شرح معماري اسلامي پرداختهاند و گروهي ديگر مبناي تفسير خود را آغاز شكلگيري حكومت خلفا و سپس زوال قدرتهاي بزرگ در نظر گرفتهاند.»
وي در ادامه گفت : « به طور كلي بررسي تعابير گوناگون از معماري اسلامي نشان ميدهد اين عنوان به چگونگي برقراري نسبت ميان معماري و اسلام باز ميگردد. بنابراين چنانچه سنجش آراء تاريخنگاران مدنظر باشد بايد به اين نكته توجه داشت كه چه وجوهي از اسلام در اين نسبت بيان شده است ؛ به سخن ديگر هنگامي ميتوان به كنه مفاهيم مطرح شده از سوي صاحبنظران و تاريخنگاران پيبرد كه جايگاه اسلام در نقطه نظرات آنان به دقت بررسي شود.»
بنا بر اين گزارش ميافزادي : جلسه دوم همانديشي نقد و هنر از ساعت 11:45 روز گذشته ( سهشنبه 27 بهمنماه) با سخنراني و ارائه مقاله ساسان فاطمي دربارة " بررسي فرم در موسيقي ايراني " همراه بود. فاطمي گفت :« معمولاً از فقدان نقد صحيح موسيقي در ايران به خصوص در چند سال اخير شكايت شده و سليقهاي بودن نقدها و غير اصولي بودن آنها به نوبه خود ، مورد انتقاد قرار ميگيرد. تنوع موسيقيها مسأله را پيچيدهتر كرده است ؛ چرا كه به نظر ميرسد هر ساخه و هر نوع موسيقي و حتي هر سبك خاص منتقد ويژه خود و شيوه نقد مخصوص به خود را ميطلبد. اما در حوزه موسيقي كلاسيك ايراني شايد نبود يك شيوه صحيح براي نقد – اگر اين نقد را بپذيريم- تا حديد معلول اين واقعيت است كه ساختار فرمال مشخصي در اين موسيقي وجود ندارد.»
وي در ادامه گفت : " قرنهاست كه بر خلاف سنتهاي موسيقيايي همخانواده ( عربي و تركي) سنت موسيقيايي ايراني ساختارهاي فرمال متنوعي را كه در قديم از آنها تبعيت ميكرده به فراموشي سپرده است. شايد لازم باشد كه نقد موسيقي ايراني ، پيش از پرداختن به قطعات اين يا آن موسيقيدان به عمل موسيقي امروز به طور كلي بپردازد و فقدان ساختار فرمال آن را به نقد بكشد."
پس از فاطمي ، محمدباقر ضيايي به ارائه مقالة خود در باب " گرنيكا وجدان بيدار هنر : نقد يك فاجعه " پرداخت و گفت : « گرنيكا اثر ارزنده پابلو پيكاسو ، يكي از آثار كليدي انديشه و خلاقيت هنري محسوب ميشود. با برنده شدن جمهوريخواهان در فوريه 1936 ، جبهه خلق اصلاحات بنيادي را در جهت تغييرات اقتصادي – سياسي جامعه اسپانيا شروع كرد. ليكن به دليل وجود حوزههاي پراكنده قدرت ، نتوانست اقتدار سياسي خود را بر سراسر اسپانيا كه دستخوش اعتصاب و اعتراض مردم بوده اعمال كند. در ماه اكتبر ، ارتش شورشي به رهبري ژنرال فرانسيسكو فرانكو با كمك سلطنتطلبان بر حكومت جمهوريخواهان شوري و مادريد را محاصره كرد. پيكاسو در حمايت از جبهه خلق ، فرانكو و رژيم او را با كشيدن طرحهايي به شكل هيولاهاي پشمالو مورد حمله قرار داد.»
وي ادامه داد :« پيكاسو با دستمايه قراردادن سوژه غمانگيز و وحشتناك در مدت كوتاهي صدها طرح و اتود خلق كرد و بيش از 25 پيش طرح براي تابلو نهايي آماده كرد.»
ضيايي افزود : « گرنيكا به مثابه يكي از شاهكارهاي مسلم نقاشي قرن بيستم از ساختاري محكم و ديالكتيك برخوردار است. عناصر تصويري از سويي تكيه بر پويايي فرهنگ اسپانيا دارد و از سويي ديگر خصلتهاي هنر لاتين را نمايانده و از اسطورههاي يونان رنگ گرفته است.»
ميرعلي رضا دريابيگي ديگر سخنران جلسه دوم همانديشي نقد و هنر بود كه با موضوع نقد تكويني از ديدگاه لوسين گلدمن به ايراد سخن پرداخت. او گفت :« نقد جامعهشناختي ساختارگرا ، از نگريستاري فشرده ، بررسيمنش تاريخي- اجتماعي دلالتهاي عيني زندگي عاطفي و عقلاني فرد آفريننده است. گلدمن كه خود سرير گئورك لوكاچ مجارستاني است به تكوين ساختار اثر توجه دارد. وي هر اثر ادبي يا فلسفي را بخشي مستقل از آفريننده ميداند كه وابسته به يك گروه است.»
وي در ادامه افزود :« گلدمن دستگاه نقد خود را عملي ميداند ؛ چرا كه هم به قانونمندي جهان آثار اعتقاد دارد و هم بر افزودي از قوانين جهت درك و توضيح آثار فرهنگي ارائه ميكند كه داراي عموميت است. همچنين قوانين عمده ساختار از نگريستار وي ، جبر اقتصادي ، كاركرد تاريخي طبقات اجتماعي و حداكثر آگاهي ممكن است.
آخرين سخنران جلسه دوم همانديشي نقد و هنر ، اكبر عالمي بود كه دربارة " نقد سينمايي" به سخنراني پرداخت. عالمي گفت : « نقد يافتن نقاط ضعف و نارساييهاست و نبايد آن را با عيبجويي اشتباه گرفت. مخالفت به معناي دشمني نيست. نقد تسويه حساب نيست. جوامع پيشرفته نقد پذير هستند. نقد نبايد منجر به تخريب روحيه شود. با اين حال منتقد با كسي تعارف ندارد.»
وي در ادامه گفت : « لايه بيروني در اثر سينمايي ، لايه مياني و لايه زيرين و باطني آثار سينمايي چگونه بايد تحليل شوند ؟ نقد سينمايي باعث ميشود تا هنرمندان را از هنروران تميز دهيم. نقد سينمايي باعث فزوني جهانبيني شده و لذت دانايي را به ارمغان ميآورد.»
به گمان عالمي منتقد بايد به موضوع تسلط داشته باشد و كلام و قلم او تأثير گذار باشد. نقد به ترويج هنر كمك انكارناپذيري ميكند.
اما در جلسه سوم همانديشي نقد و هنر نيز به ترتيب دكتر فرشيد ابراهيميان ، دكتر سيدمصطفي مختاباد و دكتر محمود عزيزي درباره " مبنا و ريشههاي نقد تئاتر " ، درامدي بر نقد جامعهشناسي تئاتر " و " نقدي بر سوگوارههاي ايراني : مورد مطالعه تعزيه " به سخنراني پرداختند كه با استقبال گرم علاقمندان حاضر در جلسه مواجه شد.
گفتني است دومين همانديشي نقد و هنر ساعت 16 روزگذشته ( سهشنبه 27 بهمنماه ) با انجام پرسش و پاسخ بين حضار و استادان دعوت شده به كار خود پايان داد.